جریـــــــان حرکت مستقل دانشجویی برای انعکاس صحبت ها، گلایه ها و درد و دل های دانشجویان دانشگاه مازندران در یک محیط صمیمانه به دور از هر گونه جهت گیری بود.
و جریان آنلاین تنها خاطره با هم بودنمان و نگاشت آنچه نگاشتیم.
اکنون با ناراحتی تمام باید بگویم، جریان آنلاین، دیگر بروز نمی شود و آفلاین شد!

   

مطالب تصادفی
 
محبوب ترین ها

Home arrow آرشیو موضوعی arrow مطالب جرياني arrow انتقادي

انتقادي
آيا مي دانيد كه... چاپ
نویسنده ع. هدايت   
1387/03/12 ساعت 13:11:16

آیا می دانید که...
مدیر آموزش دانشکده اقتصاد که برای او طومار جمع شد، خودش گفته بود که برای عملکرد ضعیفش دانشجویان طومار جمع کنند.

آیا می دانید که...
مجوز نصب تابلو های مشاهیر مدیریت از اردیبهشت تا آبان86 به طول انجامید، به دلیل اینکه می گفتند:"این تصاویر، تصاویر اجنبی هستند. از این ها بت نسازید، این خانم ها که روسری ندارند که!" البته پس از اینکه مدیران دانشکده عوض شدند این تابلوها نصب شد.   

 آیا می دانید که...
دانشجویان اقتصاد همان قصد را داشتند، ولی از بخت بدشان مدیر آموزشی دانشکده، که اقتصادی هم بود منصوب شد و مانع این عمل به همان دلایل بالا شد. البته انتصاب ایشان دقیقا پس از انجام این کار توسط دانشجویان مدیریت بود.

آیا می دانید که...
تمامی کامپیوتر های سایت دانشکده علوم اقتصاد و اداري توسط مسئول سایت، مشاهده (مونیتورینگ) می شود و کسی نیست که این عمل غیر اخلاقی را در مورد خودشان انجام بدهد.

 آیا می دانید که...
بسیاری از کارمندان دانشگاه خویشاوندان درجه 1 همدیگر هستند و بازده کاری اکثـر آن ها منفـی است و بسیاری از آن ها، روز کاری خود را به گپ زدن و بازی کامپیوتـری می پردازند.

آیا می دانید که...
ابو علی سینا در پایان زندگیش گفت: "من به این نتیجه رسیده ام که هیچ نمی دانم..."

آموزش دانشکده؟! چاپ
نویسنده امید هداوند میرازیی   
1386/12/20 ساعت 17:42:35

حتمـاً تا حالا حداقــل يک بـار سـر و کارتـون با آمـــوزش دانشکده هاتون افتاده. جايي که بايد مسئولان با حوصله و خوش اخلاق توي اون کار کنن. اما من نمي دونم چرا اينا انقدر بي حوصله اند؟!
خودشون که مي گن چون تعداد دانشجوها زياده و کار هم خيلي سخته. ولي مگه مسئوليت اصليشون رفع مشکلات دانشجوها نيست؟ بي حوصلگي اون ها تو جواب دادن به دانشجو، باعث مي شه دانشجو به مشکل بيشتري برخورد کنه ودوباره سؤال هاي بيشتري از مسئول آموزش بپرسه و اون ها باز هم عصباني تر و بي حوصله تر مي شن!
مثلا ً نه فقط من بلکه چند نفر از دوستام که به دفتر آموزش رفته بودن و گواهي اشتغال به تحصيل مي خواستن، آقاي مسئول اين گونه جواب مي داد: “بيا اين کاغذ رو بگير و در خواستت رو بنويس.” بعدش اون رو روي ميز ميگذاره، اون وقت ميگه برو 1 ساعت ديگه بيا. ما هم فکر مي کنيم که تهيه اين درخواست واقعا ً يک ساعت وقت ميبره، مي ريم و بعد از يک ساعت برميگرديم. ميبينيم که همان فرم گواهي که يک ساعت پيش پر کرده بوديم از رو ميز بر مي داره، سه چهار تا کلمه توش مي نويسه، بعد ميگه: “برو پيش معاونت آموزشي، امضا بزنه!“
آخه چرا از همون اول برگه رو ندادين؟ سرتون که اصلا ً شلوغ نبود، داشتين با همکارتون گپ مي زدين. خداييش اين انصافه، دانشجو رو سر دووندن و معطل کردن؟!
از اين بگذريم. ترم قبل اگه يادتون باشه، يه امتحان رو گذاشته بودن تو روز عاشورا! بعد آخر ترم عوضش کردن. تقريبا ً کل برنامه امتحانات از اون به بعد عوض شد. من نمي دونم اينا تقويم ندارن، يا حوصله ندارن که به تقويم نگاه کنن. براي چي اينقدر بي حوصله ايد، نمي دونم؟ ...
راستي يه چيز ديگه. سر جلسه امتحان برگه هارو دير ميدن و زود ميگيرن. هرچي مي گي بابا ما هنوز وقت داريم، بذاريد جواب بديم، به خرجشون نميره که نميره!
يه چيزي هم در مورد مراقــب ها بگم: اينا انقدر خوش اخلاقن!!! آدم اينـا رو که مي بينه، هر چي تو ذهنــش بوده ميپره! فقط هم بلدا هِي اعلام کنن: "20 دقيقه – 10 دقيقه – 5 دقيقه تا پايان وقت." خداييش اعصاب آدم رو سر جلسه به هم مي ريزن. بعد چون هنوز وقت تموم نشده، ولي چون سالن يه کمي خلوت شده ميان با زور برگه ها رو از زير دست آدم مي کشن. انگاري با ما پدرکشتگي دارن!
خداکنه اين سيستم و اين وضعيت يه کمي اصلاح بشه. خداکنه...

مسئولیت یعنی این... چاپ
نویسنده زينب حبيبي   
1386/11/24 ساعت 22:29:02
Image
به در ورودی خوابگاه از طرف بسیج دانشجویی کاغذی چسبونده بودن که متنش این بود:
آهای با شما هستم!! با خود شما، خودت که مبتکری، خلاقی، نوآوری می کنی، هنرمندی، هرچی هستی، قبولت داریم، بیا تا در یک جمع خودمونی آنچه در چنته داریم، رو کنیم...

اردوی مشهد از طرف بسیج دانشجویی خوابگاه برگزار شد.رئیس بسیج خانم.....،مسئولان شورای فرهنگی خانم ها.......و.......،مسئولان نهاد علمی بسیج خانم ها ........و.......همه کاره اردو بودن.
آدم یا باید بیکار باشه یا یه هدف خیلی محترم داشته باشه تا دوندگی های گرفتن مجوز اردوی سه روزه رو تحمل کنه. خانم سرپرست می گفت برای گرفتن مجوز کلی غیبت کرده و نتونسته سر کلاس حاضر بشه.
همون طور که گفتم قرار بود یه اردوی کاملا دخترونه با سرپرستی چندتا دختر جوون باشه. حالا چون امنیت نیاز هست و آقایون، با حضور سبزشون تأمین کننده ی این امر خطیر هستند، طبق پیش بینی بچه ها، دو نفر مرد برای دو تا اتوبوس کافی بود. اردویی سه روزه که قرار بود از ساعت هشت شب سه شنبه شروع و شب جمعه همون هفته تموم بشه. یعنی باید یک روز و نصف تو راه و یک روز نصف مشهد می گذشت.
با بودجه ای که از بچه ها گرفته بودن،یعنی نفری ده هزار تومن، طبق برنامه ریزی خانم های مسئول اگه شام شب آخر رو هم می دادن، یه چیزی تهش می موند. دقیق برنامه ریزی کرده بودن که هر وعده ی غذایی چی باشه و هزینش چه قدر بشه.
آگاهی پیچیده ای نیاز نیست تا بدونی ناهار رو چه ساعتی باید خورد که نشه عصرونه.
هر عقل سالمی می تونه بفهمه اردوی سه روزه ای که نصفش رو باید ،با اتوبوس های فوق مدرن دانشگاه، تو جاده بود، اونقدر طولانی نیست که آدم هوس دیدن مکان های دیدنی خراسان به سرش بزنه. البته بجز عقل کسایی که هر چند وقت یه بار سعادت اجباری نصیبشون می شه و به مشهد میرن.
همه چیز خوب و روشن بود، تا اینکه دانشجویان محترم با نگرانی های شدید از جانب مسؤلین مواجه شدن. نگرانی ها شون کاملا به جابود. کجای دنیا دیدید شصت تا دختر با دو تا مرد برن مسافرت و امنیّت داشته باشن. در نهایت شش نفر مرد رو به زور راهی سفر کردن تا امنیّتی که توسط آقایون دیگه از بین میره رو تأمین کنن. بله،آقایون اونقدر حس مسؤولیتشان بالا بود که اجازه نمی دادند خانم های کتباًًًًًًًًًًً مسئول، دست به آب سیاه و سفید بزنن، چه برسه که بخوان دهنشونو باز کنن و نظر بدن. به همین دلیل از همون اول، تمام برنامه ریزی ها و زحمت های چند هفته ای بچه ها نقش بر آب شد. ایستادن های مکرر بین راه و علاقه به خوردن جوجه کباب تو دل طبیعت که هیچ مردی نمی تونه از اون بگذره، یا شاید زیارتهای مکرر، باعث شد، یک روز و نصفی که قرار بود مشهد باشیم، به یه نصف روز کاهش پیدا کنه. این برای بچه هایی که اولین بار بود که به مشهد می رفتن، خیلی عذاب آور بود.
ناهارها پخته و نپخته بودنشان مهم نبود، مهم این بود که نباید زودتر از ساعت چهار بعد از ظهر توزیع می شدند، که نمی شدند. به علت تمام شدن بودجه، از شام آخر فاکتور گرفتن. بگذریم از خستگی ها، گرسنگی ها و بی خوابیهای بچه ها که حاصلی نداشت جز غرهای مکرر که به جون به اصطلاح مسئولان می زدن و این بیچاره ها یک کلام جواب نمی دادند که ما هیچ کاره ایم .
مهمتر از همه اینکه بچه ها شب تا صبح تو خیابونای خلوت بین حرم و مکان استراحتمون در رفت و آمد بودن، بدون اینکه یک مرد نگران امنیتشون باشه.
شب آخر رو هیچ وقت فراموش نمی کنم. گفتیم ما که نفهمیدیم چه طور گذشت، شب آخری رو تا صبح حرم بمونیم. به جرﺃ ت می تونم بگم فرق ما با کسی که راحت توی رختخواب خوابیده بود، فقط در مکان خواب و زجری بود که ما می کشیدیم. با چشمان باز بیهوش بیهوش بودیم (طرقبه رفتن همین چیزا رو هم داره). یک ساعت مونده به اذان صبح فقط خدا می دونه چه چرت و پرتهایی سر هم کردم تا هم خودم نخوابم ،هم دوستم. اینقدر خوابمون می اومد که تنها آرزومون صبح شدن و رفتن بود.

نتیجه: دلسوزان زیادی در مملکت وجود داره. وقتی این همه نوکر و کلفت داریم مگه خل شدیم خودمونو بندازیم تو دردسر و مسئولیت قبول کنیم .(اجرای گربه و گوشت و اینا)
کاملا جدی:بی برنامگی و ندونم کاری یه عده ،می تونه حرم امام رضا (ع)،آرامش بخش ترین نقطه ایران رو به زندانی عذاب آور تبدیل کنه که آدم پای فرار از اونو نداره .
دوست عزیزی که اون کاغذارو چسبونده بودی به در و دیوار، وقتی خودتو قبول ندارن، قبول داشتن و نداشتن تو هیچ فرقی نمی کنه.
وقتی رفتی باز هوا بد شد . . . چاپ
نویسنده محمدصادق محمدپورمير   
1386/10/23 ساعت 20:06:11
وقتی-رفتی-باز-هوا-بد-شد-.-.-.
درخت پشت سلف سرويس خوابگاه نواب صفوي
هوا که زیادی سرد و گرم شود به بشر ضعیف النفس ربطی ندارد که غر بزنند و دنبال مقصر بگردند، حتماً مشیت و حکمتی در کار بوده که بارتعالی چنین وضعیتی را اراده کرده است.
حالا این مردم ایران هرچه فحش مادرفلان دارند بیایند و نثار این ترکمنستان کنند. این ترکمنستانی ها آدم های نوع دوستی هستند حتی اگر فارس ها و ترک هایی را که گازشان قطع شده را همنوع ندانند و دوستی ابراز نکنند، ترکمن ها را که باید همنوع حساب می کردند.
بیایید اینقدر بد بین نباشیم و در شرايطي که مسئولان هشدار داده اند احتمال قطع گاز در استانهاي ديگر هم وجود دارد و براي همين مردم را به صرفه جويي در مصرف دعوت کرده اند. مانند دکتر واقع بین باشیم. (ايسنا در اين باره گزارش داد: "دكتر محمود احمدي‌نژاد، رييس‌جمهور كشورمان در ابتداي گفت‌وگوي خود با خبرنگاران با اشاره به بارش برف و نزول رحمت الهي در كشور و تبريك آن به مردم در عين حال خواستار صرفه‌جويي در مصرف انرژي شد".)
امروز (2 روز پیش) رییس جمهور به طور یکهو و بدون هماهنگی وارد ساری شد تا با مسئولین شمال کشور در مورد مشکلات قطع گاز جلسه بگیرند و اوضاع را بهتر کنند. بعد از جلسه در گفتگو با خبرنگاران: بار دیگر از حق مسلم ملت و تولید انرژی هسته ای دفاع کرد و مردم از اینکه انرژی هسته ای بزودی تولید و گرم می شوند، هورا کشیدند(صلوات هم).
مردم موبایلیزه و پیامکیسم ایران منتظرند تا از هر چیزی پیامک درست کنند، دیشب یکی از همین تولیدکنندگان برایم فرستاد که
"ba tavajoh be inke enerjie haste e haghe mosalam mast vali felan gazeman ghat shode va ba enayat be inke gharar bood 1sal pas az riasat jomhori naft sare sofreye mardom biayad ama 2 sal pas az an benzin az sofre ye mardom hazf va 3 sal bad yani emsal niz gaz ghat shode ast az kollieye melate shahid parvare iran darkhast mishavad baraye garm kardane tanoor entekhabat felan az heyzom estefade konand."
اینها را اسماعیل خلیلی (کارشناس آسیب های اجتماعی) می گوید: گاز مثل بنزین می ماند به همه چیز انگولک می کند، گاز که می رود صف نانوایی ها طویل می شود، مردم که برای استحمام از آبگرم گازی استفاده می کردند به روستا ها و دیدار اقوام می روند تا جدا از هرگونه تجدید دیدار از آبگرم گازوییلی استفاده کنند. بخاری برقی نایاب و گران می شود، مصرف برق بالا می رود، برق قطع می شود بدنبالش آب نداریم . نمی توانیم غذا درست کنیم، آنفلوانزا میگریم و به دیگران هم می دهیم. شوکولات هم گران می شود. کرایه ها افزایش می یابد و دانشگاه ها، مدارس و ادارات تعطیل می شود تا برای همه آشکار شود که در تعطیلی ادارات چیزی را از دست نداده ایم و حتی بهره وری بیشتر هم می شود. روی هم رفته زیاد هم بد نمی شود . خیلی هم خوب می شود.

در پایان تاکید می کنیم که:
قبل از اینکه انرژی هسته ای حق مسلم ما باشد. آب و برق و گاز حق مسلم ماست.
اینهم به آقای خوش تیپ:
از دست بوس میل به پابوس کرده ای
خاکت بسر ترقی معکوس کرده ای
معاونت پژوهشی، معاونت اساتید! هفته پژوهش، هفته اساتید! چاپ
نویسنده عليرضا حسين نژاد   
1386/09/24 ساعت 10:01:23
Image
هفته گذشته، هفته پژوهش بود. هفته ای که در آن از پژوهشگران نمونه تقدیر به عمل آمد. و بدین مناسبت مراسمی شب شنبه 17آذر در مرکز همایش های مجموعه پردیس (همان مسجد امام جعفر صادق (ع) دانشگاه!) برگزار شد.

حال مسئله ای که به ذهن می رسد این است، از آنجایی که تمام مسئولان کشور از پژوهش صحبت می کنند، به طوری که در چند سال اخیر بودجه های پژوهشی رشد چشم گیری داشته است (که این واقعا عالیست)، آیا جهت فعالیت ها و پژوهش های علمی تا چه حد عملی و کاربردی بوده و در حقیقت به چه میزان تولید علم و یا کارآفرینی صورت گرفته است؟

همگان می گویند، دانشگاه ها یکی از بزرگترین و اصلی ترین مراکز علمی و تولید علم است. به طوری که در هر دانشگاه و به طبع آن در هر دانشکده، معاونتی به نام معاونت پژوهشی وجود دارد. معاونت هایی که امروز جای لوکس دانشگاه ها است. و به این دربار، دانشجو راهی ندارد!

در میزگردی دوستانه1 که نماینده وزارت علوم هم حضور داشت، پیشنهاد شد، انجمن های علمی دانشجویی به جای اینکه زیر نظر معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه ها فعالیت کنند، زیر نظر معاونت پژوهشی دانشگاه ها قرار بگیرند، تا فعالیت های انجمن های علمی دانشجویی شکل رسمی تر و پر محتوا تری پیدا کند و نیز پشتیبانی بهتری از عملکرد آنها صورت بگیرد. و ایشان در پاسخ به پیشنهاد ما گفتند: "امکان پذیر نیست. معاونت های پژوهشی مکان لوکسی است!!!"

ظاهرا پژوهش و پژوهش گری و از این قبیل فعالیت ها دیگر کار اساتید شده و دیگر در این امر خطیر! (تولید علم)، جایی برای دانشجویان وجود ندارد، و نمی دانیم چرا روز پژوهش را که ظاهرا با دانشجو سنخیتی ندارد در جوار روز دانشجو قرار داده اند؟!

شاید تنها اساتید هستند که پژوهش می کنند و باید اکثر امکانات و بودجه های دانشگاه برای آن ها صرف شود تا آن ها مطالعه انجام بدهند تا سر کلاس با اطلاعات بروز تدریس نمایند؛ هر چند خلاف آن بیشتر مشاهده شده...

به امید روزی که کمی هم به دانشجو (فقط کمی!) توجه شود و بدانند این دانشگاه و این بودجه ها و این امکانات برای آموزش و ارتقای علمی دانشجویان هم در نظر گرفته شده و نه تنها برای...

دوستان، نظر و یادداشت فراموش نشود!

________

1. این میزگرد در جشنواره موضوعی نشریات دانشجویی (ویژه نشریات علمی-تخصصی)، مرداد ماه امسال در دانشگاه تهران برگزار شد.

مطالب مرتبط...
 
امروز ‌پنجشنبه 1 آذر 1403


صفحه اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو تاریخی
دانلود نشریه جریان
گالری تصاویر
جستجوی پیشرفته
تماس با ما
گالری

زندگی خوابگاهی دختران دانشجو 3


barf-daneshgah 22


جشن دانش آموختگی مدیریت 84 19