جریـــــــان حرکت مستقل دانشجویی برای انعکاس صحبت ها، گلایه ها و درد و دل های دانشجویان دانشگاه مازندران در یک محیط صمیمانه به دور از هر گونه جهت گیری بود.
و جریان آنلاین تنها خاطره با هم بودنمان و نگاشت آنچه نگاشتیم.
اکنون با ناراحتی تمام باید بگویم، جریان آنلاین، دیگر بروز نمی شود و آفلاین شد!

   

مطالب تصادفی
 
محبوب ترین ها

Home arrow آرشیو موضوعی arrow مطالب جرياني arrow سرمقاله

سرمقاله
سرمقاله (نشريه شماره 4) - به پايان آمد اين دفتر... چاپ
نویسنده سردبير   
1387/03/12 ساعت 13:12:16

جریان حرکتش را در بهار86 شروع کرد و جریانی ها برای این امر مجوز خود را تیرماه 86 درخواست کردند. به دلیل بی برنامگی مدیریت فرهنگی دانشگاه، مجوز در آبان ماه صادر شد. اولین جریان، آذر ماه همان سال منتشر شد.
جریان مي خواست سرآغاز حرکتی نـو باشد، حرف دل را بزند، که حرف دل بر دل می نشیند. اولين جريان با عنوان اصلی سیاسی در صفحه اول و پرداختن به موضوعات صنفی و مباحث دانشجویی سعی نمود  تا آیینه ای باشد تا ناگفته های دانشجویان را بگوید...
از نشریه اول استقبال نسبتا خوبی شد، ولی از طرف جمع کثیـری از دانشجـویان تیتـر اول (برخلاف پیش بینی) باعث پس زدن نشریه از سوی آنان شد. جریان بخش های ثابتی همچون در محضر استاد، پاتوق، دخترا پسرا نخونید و ماجراهای اتاق 717 دارد.
جریان دوم در اسفند ماه و ابتدای نیم سال دوم منتشر شد، در اینجا هم سعی نمود با دیدگاهی دانشجویی به مسئله انتخابات مجلس هشتم و در کنار آن به مسائل دانشجویی بپردازد و نیم نگاهی به مباحث اقتصادی داشته باشد.
جریان سوم به مسئله روز دانشگاه یعنی نصب دوربین های مداربسته پرداخت، مسئله ای که اکثر مطالب این نشریه را شامل می شد.
سه شماره قبلی نشریه با فراز و نشیب های بسیاری همراه بود، چه در اجرا وچه در برنامه ریزی ها. انتشار این نشریه هزینه های بسیاری برای دست اندرکارانش دربرداشت، عدم رسیدگی کامل به امور آموزشی، کم خوابی ها، نگرانی ها، دلواپسی ها از عدم توفیق و از همه مهمتر برخورد بعضا ناخوشایند هم کیشان و دوستانی که بسیار برای ما عزیز و قابل احترام هستند. دوستانی که به طرق مختلف اهالی جریان را نواختند. اما گله ای نیست زیرا خشنود از آنیم که دانشجویان این خاک هنوزحساسند و بی تفاوت از کنار مسائل نمی گذرند. البته کار جریان نیزبدون نقص و خطا نبوده و نیست چه آنکه آدمی هیچ گاه به دور از خطا نیست. و ای کاش دوستان ما قدری تحمل داشتند و به این می اندیشیدند که ما نیزچون آنها دست به گریبان مشکلاتی هستیم، تهیه مطالب، نگارش، ویرایش، پی گیری امور چاپ، توزیع، تبلیغات و... همه و همه انرژی مضاعفی می طلبد که نیازمند فداکاری و از خودگذشتگی کسانی است که در این امر فعالیت می کنند. البته هیچ منتی نیست، زیرا تمام کسانی که پای در این راه نهادند تمام سختی ها و مشکلات پیش رو را پذیرفته و آن را تحمل می کنند وگله ای هم ندارند.
اما هدف از ذکر مطالب فوق این بود که بگوییم اگر هم لغزشی صورت گرفته و یا در برخی از مسائل به خطا رفته ایم، امید آن داریم که دوستان شرایط را درک کرده و مارا در بهبود و رفع نقص یاری کنند. جریان هیچ گاه خواهان پریشان حالی دانشجویان نبود. هدف این بود که محفلی برای درد دل و واگویه های یکدیگر برپا کنیم و سعی کنیم همچون آینه ای منعکس کننده کاستی ها و کژی های یکدیگر باشیم. قصد داشتیم تا به کمک یگدیگر رو به بهبود بگذاريم. در این میان اهالی جریان داعیه ی هیچ نداشته و ندارند وتنها امید همدلی دارند.
با تمام تفاسیر مدتی در کنار یکدیگر بودیم، به خوشی، به گلایه، به ناخرسندی و یا...
جریان پا گرفت و هم چون دانشجویی به تجربه اندوزی پرداخت و با کمک دانشجویان بالید، اما گویی دیگر زمان خدا حافظی رسیده، این جریان نوپا ناگزیر از وداع است.
امید است که دوستان از این غریبِ آشنا کدورتی به دل نداشته باشند.
                                                                                                                      يا علـــــي

سرمقاله (نشریه شماره 3) - پروژه های تنش زا... چاپ
نویسنده سردبیر   
1387/02/21 ساعت 09:00:00

پروژه ناموفق آوردن خانم های نهی از منکر که بدون توجه به مبانی اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر می کردند، غیر از ایجاد حساسیت نتیجه ای در بر نداشت. و هم اکنون دوربین های مداربسته که در حال اجراست. عملی که اگر از هزینه هنگفت آن بگذریم، بدون اینکه دلایل روشنی برای انجام این عمل بیان شود تاکنون تنها تنـش زا بوده است. و پیش بینی می شود که انجام آن به این شکل، بیشتر نتایج عکس خواهد داشت.
در واقع عدم اعتماد باعث می شود انتقاد منصفانه، به جای آنکه راهی برای رشد، نوآوری و شکوفایی دانسته شود، عاملی برای سکون نمایش داده شده و به شدت نهی شود.
البته مشکل جای دوری نیست. مشکل در خود ما هست. به قول معروف از ماست که بر ماست.
وقتی خود ما دانشجویان نسبت به هر اتفاقی که در اطرافمان روی می دهد بی تفاوت هستیم، چه باک که هر اتفاقی بیفتد و هر عملی صورت گیرد!
تا وقتی خودمان به فکر نباشیم، انتظار رسیدگی از دیگران، سودی نخواهد داشت....
جریان و جریانی ها هم در این اندیشه ها سیر می کنند و در این راستا قلم می زنند و فعالیت می کنند. حالا این جریانی ها که دارند به سال های پایانی تحصیلاتشان در دانشگاه مازندران می رسند، علاقه دارند این جریان همچنان ادامه داشته باشد. و در این مسیر از تمامی دانشجویان علاقمند دعوت می کنیم که به جریان و جریانی ها بپیوندند و آنان را یاری کنند.

سرمقاله (نشریه شماره 2) - د، ا، ن، ش، ج، و چاپ
نویسنده سر دبیر   
1386/12/20 ساعت 17:42:35

تلاش، هيجـان، شـور، فعاليـت، همه و همه از نام دانشجـو جاريست. دانشجويي که در همه ادوار تاريخ حماسه ساز ‏بوده و مبدا همه تحولات. ولي آيا اکنون اين صفات را داريم؟
ظاهرا ديگر از نام دانشجــو چيزي باقي نمانده جز حـروف جدا افتاده "د، ا، ن، ش، ج، و". يعني تنها ترکيب چند ‏حرف!‏
مايي که بايد قشر متفکر وفرهيخته جامعه باشيم.
مايي که بايد از شور وهيجان ما همگان به شورو هيجان بيايند.‏
مايي که بايد هسته اصلي دانشگاه تمدن ساز باشيم.‏
ولي اکنون چه هستيم؟
مايي که درکالبد نمرات گير کرده ايم.‏
مايي که بعضي از اساتيد همچون دانش آموزان ابتدايي با ما برخورد مي کنند.‏
مايي که اغلب کارمندان ما را چون مزاحمان مي بينند.‏
مايي که فعاليت غير درسي را کاري عبث و بيهوده مي دانيم.‏
مايي که خواندن کلمه اي بيش ازجزوه استاد مان را وقت تلف کردن مي دانيم.‏
مايي که براي هر کاري وقت داريم، ولي براي خواندن روزنامه وکتاب وقت نداريم.‏
چه شديم؟ کجا هستيم؟
و ما همان هستيم که سر هر موضوعي مدام مي گوييم "به من چه" که فلاني شد مسئول، فلاني شد مدير، اصلا فلاني شد وکيل و ‏نماينده من!‏
فلاني اين کار را کرد و آن کار را انجام مي دهد!‏
به قول معروف "به من چه" اي مي گويي و خود را تبرئه مي کني!‏
و بعد...‏
وقتي آنچه که دوست نداشتيم، اتفـاق مي افتد،  تا مي توانيم "غر" مي زنيم که فلاني بلد نيست، که اگر برگردي مي ‏بيني همان "فلاني" را خودت پذيرفته اي!‏
کار اشتباهي صورت مي پذيرد و به يادت مي افتد روزي دانشجويي اعتراض مي کرد وتو "به من چه" اي گفته ‏بودي!‏
واکنون چه بايد کنيم؟
بايد تغيير کنيم...‏ همچون طبيعت...
يامقلب القلوب والا ابصار ‏
همچون طبيعتي که به تدبير خداوند شروع به زنده شدن مي کند...
يا مدبر اليل ونهار
ما هم بايد همچون بهار دوباره شکوفا شويم و  به تکاپو بيفتيم...
يا محول الحول والاحوال
و ازخدا بخواهيم که حال ما را به بهترين حال تغيير دهد...
حول حالنا الي احسن الحال
تا باز هم به خود بباليم که دانشجو هستيم ... دانشجو...  ‏

سرمقاله (نشریه شماره 1) - Need for Speed چاپ
نویسنده سردبیر   
1386/09/17 ساعت 18:53:32

در تمام نقاط دنیا، دیگر سرعت است که اندازه گیری های مسابقات ورزشی، پروژه ها، قدرت کامپیوترها و حتی بازی ها را نشان می دهد.
وجود مدیریت کاملا سنتی و دولتی ، بروکراسی شدید، کاغذ بازی وعدم حضور مدیران اجرایی دانشگاه در پست های اجرائی و حساسشان و عدم سرعت در تصمیم گیری ها و مشغله بسیار زیاد آنها وغالبا تعدد مسئولیتشان، گاها! منجر به اتلاف سرمایه ها وحتی اندیشه ها می شود. نمازخانه پردیس دانشگاه که با اعتباربیش از 925.000.000 ريال درسال 1380 (با احتساب تورم خودتان محاسبه کنید ارزش فعلی این مبلغ چقدر است!) مورد بهره برداری قرارگرفته و معلوم نیست با چه سیاستی در آن مکان جغرافیایی در دانشگاه قرارگرفته است؟!
هم اکنون نیز برای دسترسی بهتر! مسئولین دانشگاه قصد دارنددر کنار سلف پردیس نماز خانه جدیدی بسازند که البته آن هم بعد از آماده شدن فنداسیون، پروژه بدون پیگیری رها شده...!
هم چنین بازسازی محوطه بیرونی سلف سرویس دانشگاه نیز بعد از تعمیرات اندک دوباره بدون پیگیری رها شده است...!
از این موارد زیاد می توان یافت! مانند بازسازی سلف سرویس خوابگاه نواب که ابتدای سال تحصیلی فعلی نارضایتی دانشجویان را ایجاد کرده بود، به جای شروع پروژه در ابتدای تیر ماه، یعنی پس از امتحانات دانشجویان، در مرداد ماه و پس از پایان مسابقات کشوری هندبال آغاز شد، حالا این تاخیر در شروع پروژه را با مدیریت دولتی جمع کنید، نتیجه همان می شود که در ماه مبارک رمضان غذاها در اوج پاکیزگی برای دانشجویان طبخ می شد!!!
راه دوری نرویم... همین نشریه جریان!
مسئولان فرهنگی دانشگاه به کرات از حمایت هایشان از نشریات دانشجویی سخن می گویند...
و بارها بیان می دارند که حاضربه شنیدن شدیدترین نقدها و تندترین مطالب هستند و خواستار انجام این فعالیت ها طبق قوانین هستند، به شکلی که تنها لازم است قبل از اجرای هر کاری (!) از مدیریت فرهنگی مجوز انجام آن گرفته شود.
ما هم برای این نشریه 5 ماه پیش در خواست مجوز داده بودیم، که برخلاف قوانین که باید ظرف حداکثر یک ماه پاسخ مجوز نشریه داده می شد، بعد از 4 ماه در تاریخ 27آبان ماه، جلسه کمیته ناظر برنشریات (در این جلسه برای نشریات دانشجویی مجوز صادر می شود.) مجوز نشریه ما صادر شد، و این تاخیر چند ماهه باعث از بین رفتن مطالب تدوین یافته مانند؛ اسکان دانشجویان، نحوه ارائه دروس، گزارش از همایش مدیران مسئول و... شد.
از این مثال ها واتفاقات در دانشگاه بسیار است و تنها لازم است کمی بادقت به در و برمان نگاه کنیم. به امید روزی که مسئولان دانشگاه یک مرحله از Need For Speed را بگذرانند...

مطالب مرتبط...
 
امروز ‌دوشنبه 18 فروردين 1404


صفحه اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو تاریخی
دانلود نشریه جریان
گالری تصاویر
جستجوی پیشرفته
تماس با ما
گالری

جشن دانش آموختگی مدیریت 84 25


barf-zendegi-khabgah-navab 2


جشن دانش آموختگی مدیریت 84 47