جریـــــــان حرکت مستقل دانشجویی برای انعکاس صحبت ها، گلایه ها و درد و دل های دانشجویان دانشگاه مازندران در یک محیط صمیمانه به دور از هر گونه جهت گیری بود.
و جریان آنلاین تنها خاطره با هم بودنمان و نگاشت آنچه نگاشتیم.
اکنون با ناراحتی تمام باید بگویم، جریان آنلاین، دیگر بروز نمی شود و آفلاین شد!

   

مطالب تصادفی
 
محبوب ترین ها

Home arrow آرشیو تاریخی

آرشیو تاریخی
نشریه مستقل دانشجویی جریان - شماره یک چاپ
اخبار نشريه جريان
نویسنده عليرضا حسين نژاد   
1386/09/17 ساعت 19:11:17
Image
برای شماره یک، آذر 86...
نشریه مستقل فرهنگی اجتماعی دانشجویی جریان
صاحب امتیاز و مدیر مسئول:
مهدی محمدی تکدام
دبیر هیئت تحریریه:
علیرضا حسین نژاد
نویسندگان این شماره:
قاسم عسگرزاده، محمد ایرانشاهی، محمد مشعشعی، بهمن شکری، محسن میرزاپور
امید هداوند میرزایی ، فرزانه ایوبی
مدیر هنری: محمد صادق محمدپورمیر

ضمنا تمامی مطالب نشریه جریان در بخش مطالب جریانی آرشیو شد.
جریان آماده دریافت مطالب و نوشته های شماست، مطالب را به آدرس الکترونیکی سایت و یا از طریق فرم تماس با ما ارسال نمایید.
تصاویر انتخابات انجمن های علمی و شوراهای صنفی چاپ
دانشكده علوم اقتصادی و اداری
نویسنده عليرضا حسين نژاد   
1386/09/17 ساعت 19:08:19
انتخابات-انجمن-های-علمی-و-شوراهای-صنفی
همانطور که قول داده بودیم تصاویر انتخابات انجمن های علمی که در تاریخ یک شنبه 4 آذر و شوراهای صنفی که در سه شنبه 6 آذر در دانشکده علوم اقتصادی و اداری برگزار شده بود را در سایت قرار دادیم. شما می توانید این تصاویر را در گالری سایت و دربخش تصاویر خبر ساز مشاهده نمایید.
لازم به ذکر است برای تماشای تصویر کامل (Fullscreen) تصاویر باید در سایت ثبت نام نموده و با نام کاربری خود وارد شوید.
منتظر نظرات شما هستیم.
انتخابات زود هنگام یا دیر هنگام! چاپ
دانشجو و دانشگاه
نویسنده مهدی محمدی تکدام   
1386/09/17 ساعت 19:02:39
چند وقت پیش حال و هوای عجیبی تو دانشگاه به چشم می خورد، انگار نه انگار اینجا همون دانشگاه سابقِ که همه می اومدن ومی رفتن بی هیچ حس وحالی.
تکاپوی عجیبی به چشم می خورد، افرادی که سال تا سال کسی رو تحویل نمی گرفتن و از دارو دسته خودشون جدا نمی شدن، سعی می کنن با همه ارتباط برقرار کنن! با همه حرف می زنن، مذاکره می کنن، سخنوری می کنن و خلاصه خیلی توانایی های اجتماعی شون رو ابراز می کنن یا بهتره بگیم به رخ می کشن!!!
جریان چیه؟ یکی هم به ما بگه چه خبره...؟! بعد از کلی تعجب و حیرت تازه متوجه می شیم که قراره انتخابات برگزار بشه، از شدت جنب و جوش بچه ها آدم فکر می کنه که قراره انتخابات ریاست جمهوری زود هنگام برگزار بشه، اما این خبرا نیست، تازه خیلی هم دیر شده و وسط ترم قراره انتخابات انجمن های علمی و شوراهای صنفی برگزار بشه، آدم یاد انتخابات سیاسی می افته، همه کار وزندگی شون رو ول می کنن و می شن یه پا سیاستمدار! اینجا هم همه شروع می کنن به تجزیه و تحلیل شخصیتی و عقیدتی کاندیداها! همه جا پر از اعلامیه ها و تراکت های تبلیغاتی شده!
در، پنجره، دیوار، سقف، پله، زیر پله، پنکه سقفی، تنه سطل آشغال و حتی گلاب به روتون...!!! همه جا پر از اسامی افرادیه که نامزد انتخابات شدن، این انتخابات پر شورتر از این، تو سال های قبلی هم برگزار شده، مگه قبلا چه اتفاقی افتاد؟! اصلا یه سئوال کسی می دونه این انجمن ها وشوراها چه کار باید بکنن؟ وظیفه شون چیه؟ چند وقت دیگه تکلیف رای این بچه ها چی می شه؟ اینکه بچه ها این همه انرژی گذاشتن، وقت گذاشتن، چه کسی قراره انتظارات و خواسته های اونها روبرآورده کنه؟
کسانی که انتخاب می شن، فقط دور هم جمع می شن و یه دفتر در اختیارشون قرار می گیره، مثل سیاستمدارها دیگه کسی رو هم تحویل نمی گیرن، نمی دونن که بابا سال تموم می شه و یه عده دیگه می آن و جای اونها رو می گیرن، اصلا چرا هیچ نظارت جدی روی فعالیت این بچه ها وجود نداره؟ چرا وقتی این افراد انتخاب می شن خودشون رو تو اون موقعیت بیمه شده می دونن و چه کاری انجام بشه یا نه! اتفاقی نمی افته، و هیچ جایی برای دفاع از حقوق کسانی که رای دادن وجود نداره، هیچ بازخواستی وجود نداره، هیچ معیاری برای فعالیت های این انجمن ها وشوراها وجود نداره، شورای فرهنگی دانشگاه هم که چیزی اعلام نمی کنه و برگزاری این انتخابات هم نوعی رفع تکلیف به نظر می رسه.
هیچ پیگیری وجود نداره در مورد اینکه این انجمن ها و شوراها چطور باید فعالیت کنن، روند کارها و فعالیت هاشون رو به کی گزارش می کنن، خلاصه اینکه نه ما که رای می دیم از حقوق خودمون اطلاع داریم، نه هیچ معیار و روش معینی برای فعالیت ها و کارهای این انجمن ها و شوراها اعلام می شه.
پس بهتره بچه ها قبل از انتخابات از نامزد ها برنامه هاشون رو بخوان، وظایف رو به کاندیداها گوشزد کنن نامزدها هم خودشون رو نسبت به دوستانی که رای دادن بیشتر متعهد بدونن. از همه مهمتر مدیریت فرهنگی دانشگاه هم نسبت به تعریف دقیق وظایف، کارها وحیطه فعالیت های این انجمن ها و شوراها اقدام کنه تا هم بچه ها از حقوق خودشون مطلع بشن و هم کاندیداها وظایف خودشون رو به طور واضح بدونن. امیدواریم که با همه چیز هایی که گفتیم، کسایی که صلاحیت بیشتری دارن انتخاب بشن و کسایی هم که انتخاب می شن، نماینده های خوبی برای حقوق دانشجویان و اعتلای علمی و فرهنگی دانشگاه باشند.

*گزارش تصویری انتخابات در سایت مشاهده می باشد.

سرمقاله (نشریه شماره 1) - Need for Speed چاپ
سرمقاله
نویسنده سردبیر   
1386/09/17 ساعت 18:53:32

در تمام نقاط دنیا، دیگر سرعت است که اندازه گیری های مسابقات ورزشی، پروژه ها، قدرت کامپیوترها و حتی بازی ها را نشان می دهد.
وجود مدیریت کاملا سنتی و دولتی ، بروکراسی شدید، کاغذ بازی وعدم حضور مدیران اجرایی دانشگاه در پست های اجرائی و حساسشان و عدم سرعت در تصمیم گیری ها و مشغله بسیار زیاد آنها وغالبا تعدد مسئولیتشان، گاها! منجر به اتلاف سرمایه ها وحتی اندیشه ها می شود. نمازخانه پردیس دانشگاه که با اعتباربیش از 925.000.000 ريال درسال 1380 (با احتساب تورم خودتان محاسبه کنید ارزش فعلی این مبلغ چقدر است!) مورد بهره برداری قرارگرفته و معلوم نیست با چه سیاستی در آن مکان جغرافیایی در دانشگاه قرارگرفته است؟!
هم اکنون نیز برای دسترسی بهتر! مسئولین دانشگاه قصد دارنددر کنار سلف پردیس نماز خانه جدیدی بسازند که البته آن هم بعد از آماده شدن فنداسیون، پروژه بدون پیگیری رها شده...!
هم چنین بازسازی محوطه بیرونی سلف سرویس دانشگاه نیز بعد از تعمیرات اندک دوباره بدون پیگیری رها شده است...!
از این موارد زیاد می توان یافت! مانند بازسازی سلف سرویس خوابگاه نواب که ابتدای سال تحصیلی فعلی نارضایتی دانشجویان را ایجاد کرده بود، به جای شروع پروژه در ابتدای تیر ماه، یعنی پس از امتحانات دانشجویان، در مرداد ماه و پس از پایان مسابقات کشوری هندبال آغاز شد، حالا این تاخیر در شروع پروژه را با مدیریت دولتی جمع کنید، نتیجه همان می شود که در ماه مبارک رمضان غذاها در اوج پاکیزگی برای دانشجویان طبخ می شد!!!
راه دوری نرویم... همین نشریه جریان!
مسئولان فرهنگی دانشگاه به کرات از حمایت هایشان از نشریات دانشجویی سخن می گویند...
و بارها بیان می دارند که حاضربه شنیدن شدیدترین نقدها و تندترین مطالب هستند و خواستار انجام این فعالیت ها طبق قوانین هستند، به شکلی که تنها لازم است قبل از اجرای هر کاری (!) از مدیریت فرهنگی مجوز انجام آن گرفته شود.
ما هم برای این نشریه 5 ماه پیش در خواست مجوز داده بودیم، که برخلاف قوانین که باید ظرف حداکثر یک ماه پاسخ مجوز نشریه داده می شد، بعد از 4 ماه در تاریخ 27آبان ماه، جلسه کمیته ناظر برنشریات (در این جلسه برای نشریات دانشجویی مجوز صادر می شود.) مجوز نشریه ما صادر شد، و این تاخیر چند ماهه باعث از بین رفتن مطالب تدوین یافته مانند؛ اسکان دانشجویان، نحوه ارائه دروس، گزارش از همایش مدیران مسئول و... شد.
از این مثال ها واتفاقات در دانشگاه بسیار است و تنها لازم است کمی بادقت به در و برمان نگاه کنیم. به امید روزی که مسئولان دانشگاه یک مرحله از Need For Speed را بگذرانند...

خط چگونه اختراع نشد؟! چاپ
طنز و شوخي!
نویسنده مهرداد صدقی   
1386/09/17 ساعت 18:48:40
تعدادی از انسان های نخستین در غاری دور هم جمع شده بودند تا راجع به اختراع خط تصمیم بگیرند. با توجه به این که هنوز اصول شمارش ابداع نشده بود، مقرر شد با شیر یا خط، کسی که زودتر از دیگران صحبت می کند نفر اول باشد و بقیه، نفرات بعدی!
نفر اول گفت: "متاسفانه با اختراع خط، همه ما زیر خط فقر قرار خواهیم گرفت." و بدین ترتیب مخالفت خود را اعلام کرد.
نفر بعدی که سن و سالی از او گذشته بود برای بیان دلیل مخالفتش گفت: "با توجه به این که ما در ابتدای توسعه ی تاریخی قرار داریم ممکن است با اختراع خط، خط و خط بازی هم رواج پیدا کرده و از این به بعد تمام پست و مقام ها به افراد خطی برسد و خط ما کشک! ضمنا خط، این خطر را هم دارد که ممکن است بعضی جوان ها به مرور زمان هفت خط شده و تو خط چیزهای نامناسبی بروند که برای سن و سالشان زود باشد."
نفر بعدی در حالی که به خاطر تذکر دیگران داشت خط لب و ابرویش را پاک می کرد، گفت: "وای من اصلا از خط خوشم نمی آید، چون می ترسم از این به بعد هر وقت بخواهم با شوهرم حرف خصوصی بزنم خط روی خط شود و همه از مکالماتمان سر در بیاورند."
نفر بعدی که فرد محافظه کاری بود طوری صحبت کرد که آخر سر کسی نفهمید در مخالفت صحبت کرده است یا در موافقت: "به نظر من با اختراع خط به راحتی می توانیم با استفاده از یک خط هوایی به هر کجا که خواستیم سفر کنیم. اما ضمنا باید مواظب حرف زدنمان باشیم تا یک وقت از خط قرمز ها عبور نکنیم و گرنه ممکن است خیلی زود به آخر خط برسیم!"
نفر بعدی که خودش را نماینده جوانان غار معرفی می کرد، موهای سفیدش را با استخوان ماهی شانه زد و گفت: "از این می ترسم که ممکن است بعد از اختراع خط، خط کش هم اختراع شده و پدرهایی که اعصاب ندارند با خط کش بچه هایشان را تنبیه کنند، در صورتی که تنبیه با خط کش علاوه بر بد آموزی و نا کارآمدی، به هیچ وجه نمی تواند جای سیلی را بگیرد!"
نفر بعدی که داشت با تخم دایناسور بازی می کرد گفت: "اگر خط اختراع شود، حق من ضایع می شود، چون با اینکه همیشه در مسابقات پرتاب تخم دایناسور اول می شوم، اما می ترسم به خاطر اشتباه خط نگهدار، یک وقت مرا از تیم ملی خط بزنند."
نفر بعدی در حالی که سعی می کرد طوری بنشیند خط اتوی برگ انجیرش به هم نخورد، پاهایش را روی هم انداخت و گفت: "البته شاید اختراع خط از نظر ایمنی راه ها بد نباشد چون از این به بعد مجبور می شویم فقط از روی خط کشی رد شویم و دیگر کسی زیر ماموت نخواهد رفت. البته اگر بتوانیم ماموت ها را هم به خط کنیم می توانیم جلوی سوار کردن غیر خطی ها را هم گرفت و..."
هنوز صحبت های نفر قبلی در موافقت با اختراع خط تمام نشده بود که به خاطر افتادن برگ انجیرش جلسه متشنج شد. نفر بعدی با اعلام اینکه از این بی حرمتی اعصابش خط خطی شده است با چاقوی ضامن داری که از دندان گراز درست کرده بود به نفر قبلی حمله کرد و روی صورتش خط انداخت. به علت مشاجره و درگیری، جلسه از رسمیت افتاد و قرار شد اختراع خط بماند برای زمان های بعد. نقطه سر خط!


داستان برگزیده جشنواره طنز مکتوب / مهرداد صدقی

دانشگاه باید محیط آگاهی و ذهنیت سیاسی باشد... چاپ
دانشجو و دانشگاه
نویسنده مهدی محمدی تکدام   
1386/09/17 ساعت 18:43:10

دانشجو، کلمه ای که هرگاه شنیده یا خوانده می شود یا به ذهن متبادر می شود، شور و هیجان و سرزندگی در ذهن شکل می گیرد. انتقاد، مطالبه، بحث وگفتگو، تبادل نظر، رقابت، چالش همه و همه با دانشجو و محیط دانشجویی آمیخته است، «محیط دانشگاه به طور طبیعی محیط شادابی، نوگرایی، نوآوری و نوزایی است. محیط دانشگاه، محیط بالیدن شخصیت ها، جوشیدن استعدادها و بروز و ظهور نقاط درخشانِ پنهان در شخصیت انسان می باشد. در عین حال دانشگاه نمودار و نشان دهنده حساسیت در برابر پدیده های نامطلوب نیز هست، یعنی چیزی که از نگاه ارزشی و آرمانی جوان نامطلوب باشد، بیش از همه در محیط دانشگاه نسبت به آن حساسیت به وجود می آید» (1)

در این محیط تمامی مطالبات و خواسته ها باید به طور کامل و بدون هیچ تسامح و تساهلی مطرح شود و بدون هیچ گونه ترس و واهمه ای خواهان عمل به ارزش ها و آرمان ها باشند، «هرگز دانشگاه و دانشگاهی به محافظه کاری و اکتفا به آنچه که امروز از فکر و فرهنگ و معرفت در دست دارند، توصیه نمی شود، دانشگاه باید دائم نردبان تعالی را طی کند و پیش برود. محافظه کاری و اکتفای به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلند پروازی در همه زمینه های فکرو فرهنگ، قتلگاه انقلاب است» (2)

هم چنین به دلیل اینکه دانشگاه محل علم آموزی و تولید علم است، جوانان دانشجو بالطبع فرهیخته تر و روشنفکرتر از دیگر اعضای جامعه خواهند بود و «دانشجویان طبقه پیشرو، پیشاهنگ، زبده و با نشاط پیکره اجتماع هستند، پس باید در سازندگی آینده و ترسیم حرکت عمومی جامعه، بیش از جاهای دیگر نقش و اثر داشته باشند.» (3)

ایفای نقش سازندگی و تعالی بدون آگاهی و اطلاع از وضعیت کنونی امکان پذیر نمی باشد، پس «محیط دانشگاه باید محیط آگاهی، هوشیاری، کار و ذهنیت سیاسی باشد، سیاسی بودن دانشجو یعنی، دانشجو از آنچه که در جهان و در کشورش می گذرد آگاه بوده و نسبت به آن بینش داشته باشد.»(4) باید توجه داشت که دانشگاه و دانشجویی که با اجتماع و کشورش درگیر نباشد و به مسائل آن حساس نباشد هرگز به رسالت خود نمی تواند عمل کند و این جز با انتقاد و مطالبه امکان پذیر نخواهد شد. خصوصا این انتقاد باید از مسئولان باشد، «انتقاد و مطالبه از همه مسئولان امری طبیعی است، البته با مسئولان معارضه و دشمنی نباید کرد، اما این حرف به معنای انتقاد و مطالبه نکردن از مسئولان مختلف از جمله رهبری نیست.»(5)

اما انتقاد و مطالبه باید به گونه ای باشد که به بیراهه رفتن و دور شدن از اهداف و آرمان های جامعه و دانشجو، منجر نشود. می توان با جنبش ها و حرکت های دانشجویی در قالب تشکل ها و انجمن ها، این حرکت ها را جهت دهی کرد و این نیرو و انرژی را به سمت تحقق اهداف و آرمان ها هدایت کرد. «نخبه پروری سیاسی یکی از راه های استمرار فضای مطالبه دردانشگاه ها می باشد، تشکل های دانشجویی باید با پرورش نخبه های سیاسی و با محکم کردن پایه های فکری و سیاسی دانشجویان و تقویت روحیه و امید در آنان، محیط را به گونه ای شکل دهند که مجموعه دانشجویی در جهت اهداف بلند و آرمان های والا حرکت کند.»(6)

به امید روزی که مسئولان مسایل یاد شده را نزد خود مرور کرده و بدان ها بیشتر عمل کنند وبدانند که «اگر جهت زندگی دانشجو این باشد که به مسایل جامعه و آنچه می گذرد بی اهمیت، بی اهتمام، بی علاقه و بی مبالات باشد، مصیبت خیلی بزرگی است.»(7)

_______________________________
1. سخنرانی رهبر در دیدار با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 22 /2/82

2. سخنرانی رهبر در جمع اساتید و دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر 9/12/79

3. سخنرانی رهبر در مراسم بیعت جمعی از دانشجویان و دانشکاهیان 23/3/68

4. سخنرانی رهبر در دیدار با جمعی از تشکل های دانشجویی کشور در قم 18/9/74

5. سخنرانی رهبر در دیدار با دانشجویان نخبه، برترین های کنکور وفعالان تشکل های سیاسی – فرهنگی، مهرماه 86

6. سخنرانی رهبر در دیدار با دانشجویان نخبه، برترین های کنکور وفعالان تشکل های سیاسی – فرهنگی، مهرماه 86

7. سخنرانی رهبر در دیدار با اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه تهران 11/11/76
 

چهره نگاری حقیقی شهدا چاپ
دلگويه
نویسنده حمیدرضا خطیبی   
1386/09/17 ساعت 18:32:52
یکی از خطیرترین رسالت های جمهوری اسلامی ایران پس از دفاع مقدس، شناساندن و ترسیم چهره واقعی شهدا و رزمندگان است؛ چرا که با این کار حس ایثارگری کماکان در بین مردم زنده میماند، شاید باز هم روزی به آن نیاز شد. (همانگونه که اکنون به آن نیازاست) اما با بررسی دقیق فعالیت های انجام شده در این راستا درمی یابیم که این فعالیت ها درست در جهت عکس بوده است.
به طور کلی دو سبک کاری برای چهره نگاری شهدا پس از جنگ به کار رفته است:
الف) تا چند سال پیش هرگاه زندگینامه شهیدی ورق میخورد، بیش از آنکه تلاش در جهت انسان نمایی متمرکز شود، بر فرشته نمایی شهدا متمرکز بود. این کار بزرگترین لطمه را بر دستاوردهای جنگ وارد آورد و آن این بود که تمام موفقیت ها در جنگ به پای علل و عواملی ماورائی گذارده شد؛ حال آنکه آفرینندگان حماسه جنگ، جوانانی از همین گوشه و کنار بودند. بدین ترتیب و با مراجعه نسل بعد از جنگ به این دست آثار، همزاد پنداری با رزمندگان کمرنگ شده به جایی می رسیم که در زمان نیاز همه منتظر یک سلسله عوامل خارق العاده بوده و خود چیزی برای ارئه نخواهیم داشت.
ب) متولیان امر نیز پی به خطر سبک فوق برده و به فکر شکستن تابوهای ایجادشده افتادند. اما طبق عادت دیرینه ما ایرانیان، این بار از آنسوی بام افتادیم و مکان مقدسی چون جبهه و افراد دلیری چون رزمندگان را تا حد قمارخانه و قمارباز پایین آوردند. آثار این سبک چهره نگاری بر خلاف سبک قبل، موجب شکسته شدن حرمت جبهه و رزمنده شد. آسیب جدی این سبک معرفی، این است که انگیزه حضور در جبهه مواردی مثل ریا، منفعت طلبی های مادی و خلاصه همه چیز به جز نجات وطن معرفی شده است.
اما حقیقت یک شهید چیست؟ شهید یک انسان عادی بوده با این تفاوت که در زمانی زندگی می کرد که بیش از همیشه به ازخودگذشتگی نیاز بود. به همین دلیل بود که رزمنده زندگی عادی را رها کرد و برای نجات وطن پا به جبهه گذاشت. از اینجا بود که آن انسان عادی با گذشته فرق کرد و آرام آرام تا جایی پیش رفت که شایسته مقام "عند ربهم یرزقون" شد. در واقع هر دو روایت، در مورد زندگی شهدا مصداق دارد؛ به این ترتیب که شهدا قبل از ورود به جبهه انسان های عادی بودند، بدون فاکتورهای ملکوتی، ولی پس از حضور در جبهه کم کم از وجوه عادی آنان کاسته و بر وجوه الهی آنان افزوده شد، تا جایی که آنان دیگر انسان نبودند، فرشتگانی بودند که به"وجه الله" نظر میکردند.
نتیجه مطلب این که همه انسان ها قابلیت رسیدن به مقام شهدا را دارند. ولی برای به فعلیت رساندن این استعداد باید نیاز به آن را حس کرد؛ زیرا شهدا نیز از "ان الانسان لفی خسر" به "بل احیا عند ربهم یرزقون"رسیدند. اکنون نیز این نیاز وجود دارد ولی نه در فکه و شلمچه و مهران، بلکه در پالایشگاه و نیروگاه و آزمایشگاه. امروز نیاز به حضور در سنگر جبهه نیست، نیاز به حضور در سنگر مدرسه و دانشگاه است.
"تصمیم خود را بگیریم، درها هنوز باز است"
اتوبوس های خاکستری چاپ
انتقادي
نویسنده محسن میرزاپور   
1386/09/17 ساعت 18:27:19
شاید یک دانشجو قبل از این که وارد یک دانشگاه دولتی بشه پیش خودش فکر کنه که حتماً یک دانشگاه دولتی در مقایسه با سایر دانشگاه ها دارای یک سری مزایا است که یکی از این مزایا می تونه داشتن سرویس های داخلی و خارجی منظم باشه؛ ولی حداقل در مورد دانشگاه ما پس از مدتی می فهمه که این مزایا سرابی بیش نبوده و بیچاره توهم زده! چون خیلی زود می فهمه که نه از سرویس داخلی خبری است و نه این که شما بتونی طوری که در شأن یک دانشجو باشه خیلی راحت سوار سرویس بشیی، چون اگه دیر بجنبی یک کلاه گشاد سرت می ره، از کلاست جا می مونی.
اما اگه بخواهیم به سرویس های دانشگاه نگاه کنیم به مشکلات بزرگتری هم برخورد می کنیم. وقتی شما کلاستون تموم میشه وتصمیم می گیرید که برید خونه به انبوهی از دانشجوهای دیگه برخورد می کنید که همشون منتظر سرویسند و در حالی که 5 یا 6 اتوبوس به طور هم زمان لازمه که همه افراد رو سوار کنه، شما بیشتر از 2 اتوبوس نمی بینید!
حالا اگه تصمیم داشته باشید با یکی از اونا از این معرکه در برید، مجبورید فشار قبر اون دنیا رو تو همین دنیا تجربه کنید! و این که سعادت نشستن روی صندلی دُر گرانی است که به هر کسی نمی رسه و شاید شما در تمام دوران تحصیلتون بیش از چند بار این سعادت نصیبتون نشه...
و اما جونم براتون بگه از راننده ها و پیچوندن بچه ها توی ایستگاه های داخل شهر. وقتی دانشجوها دارن سوار می شن راننده با خونسردی تمام حرکت می کنه وعده ای از کلاسشون جا می مونن و یعضی ها لای در...!
حالا تو این نیم ساعتی که تو اتوبوسی تا برسی خوابگاه، مثل این که تو ماشین لباس شویی هستی و روی دور تند دارن خشکت می کنن! ماشاءالله این راننده ها این خیابون های 8 بانده بابلسر سیتی رو طوری رانندگی می کنن که مایکل شوماخر برای یک دوره مربی گری درجه A قراره بیاد با راننده های دانشگاه ما چند واحد پاس کنه!
حالا با این اوضاع این سؤال به ذهن انسان خطور می کنه که آیا دانشگاه واقعاً پولی بابت افزایش و نوسازی سرویس های دانشگاه دریافت نمی کنه و اگر دریافت می کنه، کجاست؟
آیا اصلاً نمی تونه در کنار افزایش هر ساله پذیرش دانشجو، کمی هم به فکر افزایش سرویس های دانشجوها باشه؟...
تِرا ؟! چاپ
ساير موضوعات
نویسنده _   
1386/09/17 ساعت 18:22:09
از در وارد شد، دیدم صورتش زرد و چشمانش خماره گفتم...
-چته؟
-ترا انداختم بالا
-ترا دیگه چیه؟
-ترامادول؛ گفتم مگه جاییت درد میکنه؟ آخه ترامادول رو واسه درد تجویز میکنن...
-نه! انداختم بالا تا امشب به چیزی فکر نکنم و بی خیالی طی کنم...

و اما ترامادول چیست؟
ترامادول یک ماده به شکل قرص وآمپول است که پزشکان برای کاهش درد بیمار،کاهش درد استخوان معتادینی که قصد ترک اعتیاد دارند و... تجویز می کنند. این ماده پس از مصرف تأثیر مستقیم روی سیستم اعصاب مرکزی (مغزونخاع) می گذارد و در ایران به صورت کپسول های50 و100میلی گرم و آمپول های 1و2 میلی گرم تولید می شود. ترامادول پس از مصرف خوراکی به سرعت جذب می شود و اثر ضد درد آن در حالت خوراکی پس از 2تا3 ساعت به حداکثر می رسد و تا 6 ساعت ادامه پیدا می کند در صورت مصرف چند عدد از این قرص، خارش در سر و صورت، زردی چهره، چشمان خمار، بی تفاوتی به اطراف و... در شخص مصرف کننده نمایان می شود.
مصرف همزمان این ماده با مشروبات الکلی، مواد مخدر و همچنین داروهای آرام بخش نظیر اگزازپام، دیازپام، لورازپام و... بسیار خطرناک است، چرا که سبب کاهش شدید اعمال وکنش های مغز و تنفس طبیعی می گردد.
ترامادول می تواند سبب وابستگی واعتیاد شود. همانند سایر موارد ترامادول نیز سبب بروز اشتیاق وتمایل روانی و ایجاد حالت تحمل، یعنی نوعی اجبار بر افزایش میزان ماده جهت رسیدن به حالت نشئگی می شود. اگر فرد مصرف کننده این ماده به یکباره مصرف آن را قطع کند، در وی علائم جسمی و روانی محرومیت ازماده (که نشان دهنده اعتیاد فرد به ترامادول می باشد) بروز می کند.
سایر علائم مصرف این ماده:
اضطراب، عرق کردن، بی خوابی، درد اندام، حالت تهوع، لرزش، و در مواردی بروز توهم. و در بعضی مواقع، حمله های اضطرابی، اضطراب شدید و بی حس شدن اندام ها.
متأسفانه در یکی دو سال اخیر قشر جوان، به خصوص دانشجویان گرایش شدیدی به مصرف این ماده پیدا کرده اند. اگر چه برای تهیه ی این ماده نیاز به نسخه ی پزشک می باشد، ولی متأسفانه برخی از داروخانه ها به صورت غیر مجاز اقدام به فروش آن می کنند.

حاشیه های دستور دفتر ریاست جمهوری به استادان دانشگاه چاپ
ساير موضوعات
نویسنده _   
1386/09/17 ساعت 18:19:09
Image
چندی پیش دو نامه اداری اتاق به اتاق برای کلیه استادان دانشگاه مازندران ارسال شد که شگفتی وحیرت آنها را به همراه داشت. در نامه نخست (به شماره 20248/20) مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران خطاب به استاندار مازندران از وی می خواهد تا "در خصوص ابلاغ دستور صریح ریاست محبوب جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ممنوعیت هر گونه همکاری (اعم از مصاحبه، ارسال خبر، سفارش آگهی) با شبکه های ماهواره ای غیرمجاز فارس زبان، با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع در موقعیت کنونی به کلیه ادارات کل، نهادها، سازمان ها و موسسات استان دستور فرمایند از مصاحبه با این گونه از شبکه های ماهواره ای غیر مجاز که وجاهت قانونی ندارند جدا خودداری نمایند."
ودرنامه پیوستی دوم( به شماره112/5972) رئیس اداره روابط عمومی استانداری این نامه را به تمامی سازمان ها و ادارات دولتی از جمله دانشگاه ابلاغ می کرد.
1- حیرت آور است که دفتر ریاست جمهوری چنین دستوری را صادر کرده، دستوری داده اند که در حیطه وظایف قانونی قوه مقننه است و سنخیتی با وظایف محوله و اختیارات قوه مجریه ندارد و دیگر اینکه دستور را دفتر ریاست جمهوری صادر کرده که اصولا اختیارات وحیطه کاری اش هماهنگی وزارت خانه ها با رئیس جمهور و تنظیم مراودات رسمی وبین المللی رئیس جمهور است تا صدور دستورات صریح امنیتی. جالب آنکه این دستور توسط این دفتر صادر شده و نه وزارت کشور یا وزارت اطلاعات و یا حتی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی که شاید صدور چنین دستوری با اختیارات قانونی آنها اندک شباهتی داشته باشد.
بدیهی است که صدور چنین دستوری نیاز به تدوین از طرف قوه قضاییه و تصویب در مجلس شورای اسلامی دارد، نه بدین شکل!
صدور چنین دستوری به صورت مستقیم و راسا از طرف دفتر رئیس جمهور علاوه بر آنکه تخلف از قانون و دورزدن قوه قضاییه و مقننه است، نشان از بی اعتمادی رئیس جمهور به وزرای انتخابی خود دارد که حاضر نشده چنین دستوری را ازطریق وزارتخانه هایی که حیطه کاری آنها حداقل اشتراکاتی با این دستور دارد، صادر کند.
2- درمتن نامه این عبارت به چشم می خورد: "با توجه به اهمیت وحساسیت موضوع در موقعیت کنونی"
در این نامه شرایط کشور، ویژه و غیر عادی ترسیم شده است و گویا خطری ایران را تهدید می کند. منظور از این عبارت چیست؟ مگر موقعیت کنونی چگونه است که یک مصاحبه می تواند تهدیدی برای کشور محسوب شود؟
3- این روزها به تناوب صحبت از محدودیت های جدید وضع شده در دانشگاه هاست. از حبس و تعلیق دانشجویان گرفته تا حذف و کنترل سفرهای خارجی استادان دانشگاه و... باز هم جالب توجه است که اصولا بایستی تنها روسای اداری و سازمانی مخاطبان چنین بخش نامه هایی باشند، نه استادان دانشگاه، استادانی که لازمه فعالیت علمی و آکادمیک آنها داشتن ارتباطات و تعاملات وسیع بین المللی با شبکه های رسانه ای داخل وخارج از کشور است.
<< شروع < قبل 11 12 13 بعد > آخر >>

نتایج 101 - 110 از 121
 
امروز ‌شنبه 3 آذر 1403


صفحه اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو تاریخی
دانلود نشریه جریان
گالری تصاویر
جستجوی پیشرفته
تماس با ما
گالری

tebestan-khabgah-navab 15


barf-sharbabolsar 2


خوابگاه شهید نواب صفوی 7