نویسنده _
|
1387/03/12 ساعت 09:00:00 |
دلم مي خواست عمر دوران دانشجويي ام بيشتر از اين ها بود و مي تونستم بيشتر در نشريات دانشجويي قلم بزنم. يكي از اهدافي كه در طول اين چند سال حضور در نشريات دانشجويي به دنبالش بودم، فعال شدن نشريات، آشنايي و انس بيشتر دانشجويان با قلم و نويسندگي و جرأت به كار بستن اين دو ابزار مهم و درنتیجه بالا رفتن نقد و ابراز نظرها بوده. ولي كمتر نشريه اي رو می ديدم كه كار فرهنگي يا سياسي انجام بده و كمتر نشريه اي ديده مي شد كه بتونيم با اون رقابت كنيم و يا اينكه ارزش نقد كردن و چاپ نقد هاش توي نشريه خودمون رو داشته باشه. چون اكثر نشريات يا علمي - تخصصي اند يا بومي و ناسيوناليستي. اما از روي صداقت ميگم: از موقعي كه نشريه جريان استارت زد، هم يكسري از زواياي ديد تنگ تر شد و هم ما فضاي رقابت رو باز ديديم و به بهانه هاي مختلف، برخي مطالبش رو به نقد نشستیم. يعني قلم جواب قلم، البته با تفكر و منطقي كه در حيطه ي قانون، جامعه و دانشگاه باشه . خلاصه اينكه، بنده در بين نشريات دانشگاهمون، جريان رو نشريه اي به روز، دانشجويي، كار شده و برنامه ريزي شده باور دارم. ولي ايرادي كه در این نشریه دیدم اينه كه نويسندگانش به نيت نقد دانشگاه، فقط به بيان ايرادها و معايب اين خانه ي دوم دانشجويان مي پردازند و نقاط مثبت اجرايي رو كه مستلزم تشويق هست ناديده مي گيرند. خلاصه اينكه ترك هاي ديوار دانشگاه هميشه وجود داره، با بتونه كردن يكي، ديگري سر باز مي كنه، اما اميد هميشه اولين رمز پيروزي و پيشرفت بوده، ما قلم بدستان مي تونيم دست به دست هم بديم و از طرفي هم دستان زحمتكش مسئوليني كه واقعاً ميل بر حل مشكلات دارند رو بفشاريم تا ديواري مستحكم و بنايي عظيم براي مديران فرداي وطنمان بسازيم... به اميد آن روز اهالی نگاه سوم
رویداد وجریان آغازگران سبک جدیدی در بین نشریات دانشگاه مازندران بودند، تا پیش از این دونشریه، نشریات دانشگاه به صورت مجله ای و در فاصله های زمانی طولانی و در هر ترم حداکثر یک شماره منتشر میکردند ولی رویداد و جریان با صفحاتی کمتر و فاصله ی زمانی انتشار کوتاه تر توانستند در حد وسعشان اخبار و مسایل جامعه و دانشگاه را منعکس کنند ، جریان البته با راه اندازی سایت قوی اینترنتی اش تلاشی هم در عرصه ی روزنامه نگاری آنلاین دارد و شاید بتوان گفت از مهمترین امتیازات جریان در قیاس با کلیه ی نشریات دانشجوئی کشور است . اهالی رویداد
وقتی مهدی و علیرضا* بهم گفتند یه نقد واسه کارشون بنویسم، خیلی خوشحال شدم آخه با این کارم می تونم یه نفرو از مرگ نجات بدم، آخه ویلیام جیمز معتقده که ترس از انتقاد موجب مرگ نبوغ میشه. این طوری آقای نبوغ می تونه چند سالی بیشترعمرکنه!!! کلی با چونه خودم وَررفتم و اون رو مالیدم تا گرم بشه و بتونم چند کلمه حرف حساب بزنم، آخه! من دندون عقلم رو کشیدم و خیلی با حرف حساب میانه ای ندارم. عقلای عالم عقیده دارند که عقل چیز خوبی است، پس به حکم عقل وجود نشریات دانشجویی واجب نیست و تمامی نشریات باید درشان را تخته نمایند، ولی حکما هم گفته اند که احتیاط شرط عقله و در مورد جریان که در این وانفسای بیکاری جوانان و خطر سقوط، کلی کارگر را مشغول ساخته بهتره که به انتشارش ادامه بده. امیدوارم دانشجویان و جمیع عقلا و حکما و مقامات مسئول به این نکته ظریف توجه داشته باشند که جریان و امثال اون و البته و صد البته در راس آنها چاردیواری!!! واکسن مطالعه رو به دانشجویان تزریق کرده و درمورد خیلی از موضوعات ، ذهن ها رو به چالش کشیدند و وظیفه اطلاع رسانی رو انجام دادند. اما اگر بخوام ازاشکلات کارتون بگم به نظرم میرسه که در بعضی از ستون ها ایده های خامتون نپخت و حتی نیم پز هم نشد. در ستون دخترها نخوانند و پسرها نخوانند، قصد داشید از بیان طنز استفاده کنید که دراین مقوله ضعیف بودید، چون طنز کلامی گزنده و هشداردهنده است ولی در لباس ادب. برای تک تک جریانی ها آرزوی موفقیت در تمامی عرصه ها رو دارم. به امید روزی که یه نشریه دانشجویی کشوری به اتفاق هم منتشر کنیم. *منظور نویسنده ی ستون ِمحبوبم، اتاق 717 می باشد!!! اهالی چاردیواری
یک نشریه دانشجویی باید هدف داشته باشد، باید دارای استراتژی روشن و مشخص باشد. وقتی نشریه ای را در دست می گیریم باید از کلیه مطالب آن، انگاره ای، در ذهن خواننده ایجاد شود؛ این همان روح حاکم بر نشریه است، هویت آن است؛ آنجاست که نشریه توانایی ارتباط با مخاطب خویش را پیدا می کند. جریان در طول حیات خود سعی داشت اینگونه باشد و می توان با قاطعیت گفت که در قیاس با دیگر نشریات دانشگاه، جریان در این زمینه موفق بوده و سربلند با دانشگاه و دانشجو خداحافظی می کند. اهالی تب
|