نویسنده محسن میرزاپور
|
1386/09/17 ساعت 18:27:19 |
شاید یک دانشجو قبل از این که وارد یک دانشگاه دولتی بشه پیش خودش فکر کنه که حتماً یک دانشگاه دولتی در مقایسه با سایر دانشگاه ها دارای یک سری مزایا است که یکی از این مزایا می تونه داشتن سرویس های داخلی و خارجی منظم باشه؛ ولی حداقل در مورد دانشگاه ما پس از مدتی می فهمه که این مزایا سرابی بیش نبوده و بیچاره توهم زده! چون خیلی زود می فهمه که نه از سرویس داخلی خبری است و نه این که شما بتونی طوری که در شأن یک دانشجو باشه خیلی راحت سوار سرویس بشیی، چون اگه دیر بجنبی یک کلاه گشاد سرت می ره، از کلاست جا می مونی. اما اگه بخواهیم به سرویس های دانشگاه نگاه کنیم به مشکلات بزرگتری هم برخورد می کنیم. وقتی شما کلاستون تموم میشه وتصمیم می گیرید که برید خونه به انبوهی از دانشجوهای دیگه برخورد می کنید که همشون منتظر سرویسند و در حالی که 5 یا 6 اتوبوس به طور هم زمان لازمه که همه افراد رو سوار کنه، شما بیشتر از 2 اتوبوس نمی بینید! حالا اگه تصمیم داشته باشید با یکی از اونا از این معرکه در برید، مجبورید فشار قبر اون دنیا رو تو همین دنیا تجربه کنید! و این که سعادت نشستن روی صندلی دُر گرانی است که به هر کسی نمی رسه و شاید شما در تمام دوران تحصیلتون بیش از چند بار این سعادت نصیبتون نشه... و اما جونم براتون بگه از راننده ها و پیچوندن بچه ها توی ایستگاه های داخل شهر. وقتی دانشجوها دارن سوار می شن راننده با خونسردی تمام حرکت می کنه وعده ای از کلاسشون جا می مونن و یعضی ها لای در...! حالا تو این نیم ساعتی که تو اتوبوسی تا برسی خوابگاه، مثل این که تو ماشین لباس شویی هستی و روی دور تند دارن خشکت می کنن! ماشاءالله این راننده ها این خیابون های 8 بانده بابلسر سیتی رو طوری رانندگی می کنن که مایکل شوماخر برای یک دوره مربی گری درجه A قراره بیاد با راننده های دانشگاه ما چند واحد پاس کنه! حالا با این اوضاع این سؤال به ذهن انسان خطور می کنه که آیا دانشگاه واقعاً پولی بابت افزایش و نوسازی سرویس های دانشگاه دریافت نمی کنه و اگر دریافت می کنه، کجاست؟ آیا اصلاً نمی تونه در کنار افزایش هر ساله پذیرش دانشجو، کمی هم به فکر افزایش سرویس های دانشجوها باشه؟...
|