نویسنده حمیدرضا خطیبی
|
1386/09/17 ساعت 18:32:52 |
یکی از خطیرترین رسالت های جمهوری اسلامی ایران پس از دفاع مقدس، شناساندن و ترسیم چهره واقعی شهدا و رزمندگان است؛ چرا که با این کار حس ایثارگری کماکان در بین مردم زنده میماند، شاید باز هم روزی به آن نیاز شد. (همانگونه که اکنون به آن نیازاست) اما با بررسی دقیق فعالیت های انجام شده در این راستا درمی یابیم که این فعالیت ها درست در جهت عکس بوده است. به طور کلی دو سبک کاری برای چهره نگاری شهدا پس از جنگ به کار رفته است: الف) تا چند سال پیش هرگاه زندگینامه شهیدی ورق میخورد، بیش از آنکه تلاش در جهت انسان نمایی متمرکز شود، بر فرشته نمایی شهدا متمرکز بود. این کار بزرگترین لطمه را بر دستاوردهای جنگ وارد آورد و آن این بود که تمام موفقیت ها در جنگ به پای علل و عواملی ماورائی گذارده شد؛ حال آنکه آفرینندگان حماسه جنگ، جوانانی از همین گوشه و کنار بودند. بدین ترتیب و با مراجعه نسل بعد از جنگ به این دست آثار، همزاد پنداری با رزمندگان کمرنگ شده به جایی می رسیم که در زمان نیاز همه منتظر یک سلسله عوامل خارق العاده بوده و خود چیزی برای ارئه نخواهیم داشت. ب) متولیان امر نیز پی به خطر سبک فوق برده و به فکر شکستن تابوهای ایجادشده افتادند. اما طبق عادت دیرینه ما ایرانیان، این بار از آنسوی بام افتادیم و مکان مقدسی چون جبهه و افراد دلیری چون رزمندگان را تا حد قمارخانه و قمارباز پایین آوردند. آثار این سبک چهره نگاری بر خلاف سبک قبل، موجب شکسته شدن حرمت جبهه و رزمنده شد. آسیب جدی این سبک معرفی، این است که انگیزه حضور در جبهه مواردی مثل ریا، منفعت طلبی های مادی و خلاصه همه چیز به جز نجات وطن معرفی شده است. اما حقیقت یک شهید چیست؟ شهید یک انسان عادی بوده با این تفاوت که در زمانی زندگی می کرد که بیش از همیشه به ازخودگذشتگی نیاز بود. به همین دلیل بود که رزمنده زندگی عادی را رها کرد و برای نجات وطن پا به جبهه گذاشت. از اینجا بود که آن انسان عادی با گذشته فرق کرد و آرام آرام تا جایی پیش رفت که شایسته مقام "عند ربهم یرزقون" شد. در واقع هر دو روایت، در مورد زندگی شهدا مصداق دارد؛ به این ترتیب که شهدا قبل از ورود به جبهه انسان های عادی بودند، بدون فاکتورهای ملکوتی، ولی پس از حضور در جبهه کم کم از وجوه عادی آنان کاسته و بر وجوه الهی آنان افزوده شد، تا جایی که آنان دیگر انسان نبودند، فرشتگانی بودند که به"وجه الله" نظر میکردند. نتیجه مطلب این که همه انسان ها قابلیت رسیدن به مقام شهدا را دارند. ولی برای به فعلیت رساندن این استعداد باید نیاز به آن را حس کرد؛ زیرا شهدا نیز از "ان الانسان لفی خسر" به "بل احیا عند ربهم یرزقون"رسیدند. اکنون نیز این نیاز وجود دارد ولی نه در فکه و شلمچه و مهران، بلکه در پالایشگاه و نیروگاه و آزمایشگاه. امروز نیاز به حضور در سنگر جبهه نیست، نیاز به حضور در سنگر مدرسه و دانشگاه است.
"تصمیم خود را بگیریم، درها هنوز باز است"
|