جریـــــــان حرکت مستقل دانشجویی برای انعکاس صحبت ها، گلایه ها و درد و دل های دانشجویان دانشگاه مازندران در یک محیط صمیمانه به دور از هر گونه جهت گیری بود.
و جریان آنلاین تنها خاطره با هم بودنمان و نگاشت آنچه نگاشتیم.
اکنون با ناراحتی تمام باید بگویم، جریان آنلاین، دیگر بروز نمی شود و آفلاین شد!

   

مطالب تصادفی
 
محبوب ترین ها

Home arrow آرشیو موضوعی arrow مطالب جرياني arrow دانشجو و دانشگاه arrow مطلبي براي كلاس اولي ها! آنها كه خيلي خوشحالند...

مطلبي براي كلاس اولي ها! آنها كه خيلي خوشحالند... چاپ
نویسنده عليرضا حسين نژاد   
1387/06/31 ساعت 04:27:15

كتاب-اول-دبستان
اين عكس تزيني است... شايدم نيست!

يك چشم به هم زدن...

- اينجا رو امضا كن...
- ببر اينجا رو مهر كن...
- برو هفته بعد بيا!
       -آخه چرا؟
-كارمند نيست...! رفته مرخصي...!
      -يعني كسي نيست كارش رو انجام بده؟ من كار آموزشي دارم...
- بايد خودش باشه... برو هفته بعد بيا!

اشتباه نكنيد...! اينهايي كه مي گم براي مراحل ثبت نام روز اول دانشگاه نيست! درفاصله "يك چشم به هم زدن" 4 سال دانشجويي كه حالا براي بعضي 5 يا 6 سال و به ندرت 3 سال طول مي كشه، تموم مي شه و برگه تسويه حساب رو مي دن دستت و مي گن برو پر امضا و مهر كن و وردار بيار! حالا بماند دردسر هاي تسويه حساب...!

تو اين چند سال دانشجويي كه به قول خيلي ها پر خاطره ترين و به ياد ماندني ترين ايام زندگي هستش و هيچ وقت تكرار نمي شه، چي كار باید کرد؟

تكليف خوابگاه و اسكانتون رو مشخص كردين؟ اگر آب دستتونه بزاريد زمين (آخه ماه رمضونه!) بريد تكليفشو مشخص كنيد! اگر روزانه باشين همين الان برين پی سجده شكر، همه چيزتون مفته! براي پسرها خوابگاه ساحلي شهيد نواب صفوي و براي دختر خانم ها خوابگاه حضرت زينب(س). سال اول كه نمي دن! مگر موارد خاص يا آقازاده يا اينكه چتربازيتون خوب باشه! اگه روزانه اید جمعا 2 سال و اگر هم شبانه صفر سال خوابگاهی هستید. در واقع روايتي بر مبناي "مي خواهم زنده بمانم". سال اول هم تجربه خوابگاهی نبودن در نوع خودش تجربه جالبيه! اگر مذکرید پلاژها جاي خوبيه و اكثرا ازش خوب مي گن و به خوابگاه نزديكه و به سلف خوابگاه (خوراکی که از پول نفت می پزند) هم!

و براي دختر خانم ها مجتمع ها. از بچه هاي ستاد اسكان كمك بگيريد. فقط قبلش دنبال هم اتاقي خوب باشين كه از نون شب هم واجبتره!

بعد از جاي خواب، در اولين فرصت بريد دنبال كارت تغذيه كه از همه مدارك مهمتره (توی ویدیو کلوب های بابلسر هم قبول می کنن)... زودتر اقدام كنيد! يه وقت ديديد گفتن تموم كرديم برين يه چند وقت ديگه بياييد و البته چند وقت به سال نوری اونها نه به سال شمسی شما! و شما مي مونيد و روزه ی مستحبی و اگر شانس بيارين غذاي آزاد...

برگرديم به سخن اولمون
بهتره از همون اول اول رُك و رو راست و بي تعارف بگم: "جو نگیرتتون، سوسول و بچه بازي در نيارين" ناسلامتي اومدین دانشگاه. شاخ گاو كه نشكستين... دانشگاه قبول شدين، مثل خيلي هاي ديگه... اينجا هم هيچ خبري نيست، البته نه اينكه هيچه هيچ خبري نيست... هر چند وقت يكبار تجمع مي كنن، امضا جمع مي كنن. از 16 آذر گرفته تا ماجراي نصب دوربين هاي مداربسته و... (رجوع شود به پي نوشت در انتهاي مطلب)

بدونيد كه اينجا مدرسه نيست و دانشگاست. بحث و جدل سر برتری رشته ها و اين بچه بازي ها رو بزاريد كنار. بدونيد كه هر رشته براي خودش ارزش داره.

(تقريبا) سر اومدن و يا نيومدن سر كلاس كسي باهاتون كار نداره. اينجا به معلم، دبیر نمي گن، مي گن استاد! (با لهجش هم مي شه اوستاد!) موقع بیرون رفتن از کلاس نياز نيست اجازه بگيريد، سرتون رو بندازيد پايين مثل گا... (پی نوشت) بريد بيرون و مزاحم تدريس استاد نشيد...

رابطتون با استاد خوب باشه ولي هيچ وقته هيچ وقت (رُك بگم) پاچه خواري نكنيد. استاد بايد خودش شما رو قبول داشته باشه نه اينكه به زور خودتون رو به استاد بقبولونين! در واقع زيرآب زدن ممنوع. و سعي كنيد هواي دوستاتونو داشته باشين و به اونا كمك كنين.

سختي و آسوني همه جورش هست! از استادايي كه جزوه ي 10 صفحه اي مي گن تا استادايي كه كتاب های چند كيلويي رو مجبورتون می کنن تا بخونيد! كمي بگذره مي بينيد. درس ها رو به طرق مختلف مي تونيد پاس كنيد؛ یا طول ترم بخونيد یا آخر ترم، سَمبَل و... كه گزينه اول پيشنهاد مي شه و گزينه آخر توصيه نمي شه حتي گزينه "و..."!
دوباره مي گم بدونيد اومديد دانشگاه، براي خودتون هدف تعيين كنيد بدونيد چكاره هستيد... احيانا نيومديد سيزده به در! سعي كنيد با جو دانشگاه كنار بياييد.

در يكي از تشكل ها عضو بشيد. البته قبلش درباره اونها تحقيق و پرس و جو كنين. شايد بعضي بگن كه وقت شما رو می گيره (كه البته راستم مي گن) ولي تجربه هايي كه بدست مي آريد از انجام كارهاي تيمي خيلي با ارزشه، كه الان ديگه وقتشه ياد بگيريد. اگر هم تونستيد به فكر كسب درآمد هم باشيد و در يك جايي كار نيمه وقتي پيدا كنيد. البته كار نيمه وقت اونم تو بابلسر مثل گشتن سوزن تويه يه انبار كاهه! كار دانشجويي هم هست كه البته با توجه به پولي كه مي دن يه پا بردگي آكادميكه!
درباره اين تشكل ها بگم كه همه جورش هست. از بسيج دانشجويي گرفته تا نهاد مقام معظم رهبري، از انجمن هاي علمي تا اسلامي. اگر مي خواهيد پشت سرتون حرف نباشه دور و بر تشكل هاي علمي باشين ولي اگر دنبال دردسر مي گرديد به ساير تشكل ها هم سر بزنين. و يا اگر به نویسندگی و ابراز وجود علاقه داريد و دوست داريد تو نشريات دانشگاه قلم بزنيد و بشيد اصحاب قلم (چي گفتم!) همه جور نشريه هست. از اين وري تا اون وري، از علمي تا عمومي از وابسته تا مستقل! از علمي ها كه بگذريم كه به تعداد رشته ها بلكم بيشتر تو دانشگاه هست كه غالبا محل تدوينشون تو انجمن ها و هسته هاي علميه.
دعوا هم هميشه توي نشريات عمومي هست كه همه جورش وجود داره. از اينوري مثل نگاه سوم، تب و هواي تازه و اونوري رويداد و نه اينوري و نه اونوري مثل جريان با سايت مستقلش www.Jaryanonline.ir . نشريات فرهنگ ها و اقوام مختلف مانند نشريه توركي گرچك و تركمني برلرشيك و كردي تريفه نيز چاپ مي شه.

سعي كنيد بين خود همكلاسي ها يه وبلاگ كوچيك ايجاد كنين و البته با بچه بازي فضاي اونو خراب نكنين... قدر اين وبلاگ رو بعد از "يك چشم به هم زدن" خواهيد فهميد.

سر آخر اينكه از بچه هاي خوب و همشهري ترم بالايي غافل نشين و از راهنمايي هاشون استفاده كنين... البته شايد براي شوخي سر اين راهنمايي ها خيلي سر كارتونم بزارنا!
درباره عشق و عاشقي هم برين از با تجربه ها سئوال كنين،‌ من چيزي به شما نمي گم!

به اميد اينكه از اين چند سال به خوبي بهره ببرين.
حالا برو امضاي آخر رو بگير و برگه تسويه حساب رو بده به مسئول رشته ات!

يا علــی

________________________
پي نوشت:
* عمدا خيلي جاها مبهم و نقطه چين بيان شده تا اينكه از ترم بالايي ها بپرسيد يا خودتون مطلبو بگيريد...! تا هم براتون جذابتر باشه و هم مي دونيد چيه؟ وضعيت آب و هوا طوريه كه "هر راست نبايد گفت جز راست نشايد گفت" 
* گابریل باتیستوتا

مطالب مرتبط...
 
امروز ‌پنجشنبه 1 آذر 1403


صفحه اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو تاریخی
دانلود نشریه جریان
گالری تصاویر
جستجوی پیشرفته
تماس با ما
گالری

شهر بابلسر 2


پردیس دانشگاه مازندران 15


اردوی راهیان نور دانشگاه مازندران (اسفند 1384) 30