دخترا نخونيد! (2) - پريان دريايي |
|
1386/12/20 ساعت 15:50:48 |
می خواهم از پریان دریایی سخن بگویم. از خلایقی که فقظ به خاطر ظاهرشان به پری دریایی تشبیه شده اند نه هیچ چیز دیگری. می خواهم از پریانی سخن بگویم که دریای جامعه را ترک گفته و احتمالا برای پیشرفت وتحصیل وارد خشکی شده اند، آن هم خشکی دانشگاه مازندران، بدون اینکه آداب ورسوم زیستن در خشکی را بدانند! مثل اینکه خشکی بیشتر به اینان سازگار است و بیشتر باعث پیشرفت جسمی و ظاهریشان می شود و البته به همین اندازه از حقیقت شان در دریا می کاهد. گویا این نقل مکان خیلی به دهنشان مزه کرده و از همنوعان پیشکسوت بسیار وصف خشکی را شنیده اند که این گونه به سوی آن هجوم می آورند و به آن علاقه وصف ناشدنی دارند. آنها دریایی بودن را از یاد برده اند و نمی دانم چگونه می خواهند آن را دوباره به یاد آورند و به جامعه برگردند. آری این خواهران دانشجو که به ظاهر پریان دریایی هستند، ظاهرا جای خود را میان اساتید شریف دانشگاه مازندران نیز گشوده اند و با عجز و ناله و یا هر ترفند دیگری! این اساتید محکم و استوار را همچون موم نرم می کنند، و دلم بسیار به حال امثال خودم می سوزد که در حکم دزدان دریایی هستیم و طبعا نتوانستیم و نخواهیم توانست رابطه خوب و سالمی با ناخدایان محکم و استوار داشته باشیم. آری این پریان از رابطه خوبشان با این ناخدایان نهایت استفاده را می برند و دیگر بدون دغدغه نمره و حضور در کلاس به فعالیت های مهم غیر درسی خود می پردازند و از دوران زیستـن در خشکـی یا به قولی دانشجـویی نهایت استفاده را می برند و به هر قیمتی شده می خواهند جلب توجه کنند. آری این تشنگان توجه، وقتی سیراب می شوند که موفق شوند با ظاهر، حرکات و حتی نطق هایشان دلربایی کرده و دیگر با خیال راحت امرار معاش کنند و دست خالی دانشگاه را ترک نگویند. به روزی می اندیشم که پسران دانشجو کمی به خود بیایند و دیگر نتوان آنها را به راحتی فریفت و در چنین روزی است که پریان دیگر انگیزه ای برای زندگي در خشکي را نخواهند داشت. نتیجه اخلاقی این است که ما پسران برای خلوت تر شدن دانشگاه و بهبود وضع فرهنگی و اجتماعی جامعه از عنایتمان به پریان دانشجو بکاهیم تا بدین وسیله مهاجرت پریان دریایی به خشکی کاهش یابد. البته این بیشتر به نفع خودشان است زیرا بسیاری از آنها جنبه دانشگاه را ندارند و در آن دچار بحران هویت می شوند. آنهامی توانند جای ورود به دانشگاه و رفت و آمد بیهوده در آن واین همه قیافه گرفتن و لطف و عنایت به خودشان بی خیال دانشگاه شوند. دلم به حال جامعه می سوزد؛ جامعه ای که آینده سازان اینچنین دارد. جامعه ای که مادران آینده آن غرق در خشکی هستند... البته هستند پریانی که آداب و رسوم خشکی را می دانند و فقط برای تحصیل و رشد به دانشگاه آمده اند...
|