جریـــــــان حرکت مستقل دانشجویی برای انعکاس صحبت ها، گلایه ها و درد و دل های دانشجویان دانشگاه مازندران در یک محیط صمیمانه به دور از هر گونه جهت گیری بود.
و جریان آنلاین تنها خاطره با هم بودنمان و نگاشت آنچه نگاشتیم.
اکنون با ناراحتی تمام باید بگویم، جریان آنلاین، دیگر بروز نمی شود و آفلاین شد!

   

مطالب تصادفی
 
محبوب ترین ها

Home arrow آرشیو موضوعی arrow مطالب جرياني arrow پسرا نخونید! arrow پسرا نخونيد (3) - اين پسران بي حال!

پسرا نخونيد (3) - اين پسران بي حال! چاپ
1387/02/21 ساعت 13:29:31

بعد از علم شنگه ای که بابت چاپ مطلب توهین آمیز "پریان دریایی" در شماره قبلی  همین نشریه به پا شد، (البته به قول خودشون که به کسی توهین نشده!!! نمی دونم اینا به چی می گن توهین...؟) از من خواسته شد تا مطلبی دندان شکن جهت مصداق پیدا کردن ضرب المثل معروف "جواب های، هوی" است، بنویسم تا به قولی یه حال اساسی از این پسرا گرفته باشیم. اما هر چقدرفکر کردم دیدم که واقعاً در شان و شخصیت خانم ها نیست که بخوان به کسی توهین کنند. برای همین خواستم از یک روش ملایم تر استفاده کنم.
چند روز پیش لابه لای کتابای مرجع چشمم به کتابی خورد که به اندازه یه بند انگشت خاک روش نشسته بود!!!؟"شاهنامه" بود! چند صفحه ای ازش خوندم. واقعاً اوج هنر نمایی فردوسی در داستان سرایی، اون هم به این سبک هر آدمی رو به تحسین وا می داره.
ماجرای هفت خوان رستم یا نبرد فریدون با شیر و به بند کشیده شدن ضحاک مار دوش در کوه دماوند توسط  او، یا داستان گذر سیاوش از آتش و تیر اندازی آرش برای تعیین مرز ایران زمین. همه و همه داستان مردانیست که مردانه برای حفظ این مرز و بوم جان فشانی کرده اند.
البته هر کس دیگه ای جز فردوسی بود و با این اسطوره ها هم دوره می شد، و یکم طبع شاعری هم تو وجود ش داشت، حتما می تونست این چنین اثر جاودانه ای را از خودش به جای بگذاره.
حال فرض کنید فردوسی یه سر به دانشگاه ما میزد و این پسرهای شل و ول و بی مسئولیت و بی قید رو می دید که اگه فقط خور و خوابشون  مشخص باشه ، دیگه چیزی نمی خوان. اینایی که دانشگاه واسشون شده تفریحگاه. هر کاری می کنند جز درس خوندن. انگار نه انگار که فردا قراره همین ها گلیم این مملکت را از آب بکشند بیرون.
اصلا فکر نکنم چیزی واسشون معنی داشته باشه. فقط یه جایی باشه که توش راحت باشند و کسی کاری به کارشون نداشته باشه، واسشون کافیه. حالا این راحتی به چه قیمتی بدست بیاد، مهم نیست!!! اونقدر از زیر بار مسئولیت شونه خالی کردند، که  خانم ها به رگ غیرتشون برخورده و جای اونا رو گرفتن.
حالا آقایون باید بشینن تو خونه، پخت و پز و بچه داری کنن و خانم هاشون برن دنبال یه لقمه نون.
حالا با این وضعیـت به نظرتـون فردوسـی حرفـی واسه گفتـن پیدا می کرد؟!!!
منم از اینکه وقتمو صرف حال گیری از این پسرای بی حال کردم، پشیمون شدم و وقتی دیدم بخاری از این آقایون بلند نخواهد شد، با بقیه دوستان تصمیم گرفتیم خودمون دست به کار شویم.

مطالب مرتبط...
 
امروز ‌پنجشنبه 1 آذر 1403


صفحه اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو تاریخی
دانلود نشریه جریان
گالری تصاویر
جستجوی پیشرفته
تماس با ما
گالری

اردوی راهیان نور دانشگاه مازندران (اسفند 1385) 12


khabgah 2


tebestan-khabgah-navab 6